از آن روزی که احساسم
درون سینه پاکم
چو روزان بهاری پاک بودند
گذشته
از آن روزی که با این چشم امیدوار
نگاهت کردم
ودلخوش شدم تنها به لبخندت
گذشته
از آن روزی که من دستت گرفتم
از آن روزی که تو پایم نشستی
و من پیمان و عهدم با تو بستم هم
گذشته
از اون روزی که من دنیات بودم
ازآن روزی که تو جانان بودی
و سوگند بر چنین عشقی خوردیم
گذشته
از آن روزی که هر قطره اشک من
تورا ویرانتر از آوار میکرد
و اشکت با سرشک من همنوا میشد
گذشته
از آن روزی که من از فرط شیرینی
برایت چون عسل بودم
و تو از رنگ چشمم نوش میکردی
گذشته
از آن روزی که در یادت فقط من بودم و
این چشمان پر خنده
که میگفتی گرفتارت چه بد کرده
گذشته
از آن روزی که حلقه زر رابه یاد عشق پاکت
بر انگشتم نشاندی و
تصاحب کردی این قلب من کودک
گذشته
گذشته
گذشته
گذشته
کنون
روزها گذشته
یاد گذشته
عشقت گذشته
ودر آخر
برای عشقی نو
برای عاری شدن از یاد تو
از نام تو
فکر تو
برای من گذشته!!!
سلام.چشم یاری خوبه.یه زره خوش رنگ بنویس.
سلام
من معمولا به کسی که پیام میذاره سر می زنم. گرچه ممکنه پیام نذارم. موفق باشی.
سلام . خوبی عزیزم؟ لینکت رو گذاشتم تو وبلاگم. بازم پیشم بیا. من سه شنبه هر هفته آپدیت میکنم...مراقب خودت باش....قربانت...پدرام
دوست عزیز. ویلاگم به روز شده. سر بزن. ممنونم
سپاس...از اینکه به من سر زدی
اما زندگی در جریانه ...
salam mamnoon shab-e yaldai-e tu ham mobarak
salam..mamnon..shabe khobi boood.....bazam miyam..rasti in sheri ke neveshti man savesh kardam...khobe
ورق باید زدن این خاطرات را که فرصت می رود از دست
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم ...
سلام عزیزم. خوبی؟ من وبلاگمو مثل سه شنبه هر هفته آپدیت کردم.(همراه با یه ویژه نامه درباره سینما)! حتما پیشم بیا...منتظرتم...قربانت...پدرام
امان از گذشته..فریاد از آینده..
خیلی زیبا بود . اون کتاب رو هم می خونم به زودی ( سقوط یک دیکتاتور بود دیگه ؟ )
ببخشیدا فضولی میکنم ولی شعر بالای وبلاگ رو ناقص نوشتی یعنی اون قسمتش که میگه خود غلط بود ..... رو ننوشتی D: هاااا؟؟؟
اوه . این همه گذشته . . . . گذشته ها گذشته (ببین چه مغزی داره نصیحت می کنه) ٬ بی خیال . معجون فراموشی اگه پیدا کنم حتما می فرستم برات .
ولی واسه من نگذشته.همش تو ذهنمه.همش تکرار میشه واسم.میخوام بگدره